کد مطلب:369970 جمعه 20 اسفند 1395 آمار بازدید:369

45 - مصونیت از مسامحه در عبادت - محفوظ ماندن از فَقد بصیرت
 بسم الله الرحمن الرحیم

و لا تبتلینی بالكسل عن عبادتك و لا العمی عن سبیلك .

نشاط در عبادت و بینایی در راه سعادت 

امام سجاد علیه السلام در این قطعه از دعای شریف مكارم الاخلاق دو درخواست از پیشگاه خداوند می نماید: اول عرض می كند: بارالها! مرا در عبادت و بندگیت به مسامحه كاری و بی رغبتی مبتلا مكن ؛دوم می گوید: بارالها! در پیمودن صراط مستقیمت مرا گرفتار نابینایی منما. به خواست خداوند این دو قسمت از دعا موضوع سخنرانی امروز است . به شرحی كه در سخنرانی گذشته توضیح داده شد، امام (ع ) برای آنكه در كبر سن و ضعف قوای تن از جهت رزق و روزی در مضیقه واقع نشود، به دگران نیازمند نگردد، و به عز اسلامیش آسیب نرسد، دو درخواست از پیشگاه باری تعالی نموده است : اول آنكه فیض وسعت رزقی را كه به من عنایت می فرمایی در كبر سنم قرار دهی ، دوم آنكه قوی ترین نیرویی را كه به من می دهی در ایام فرسودگی و تعبم عطا فرمایی . با توجه به اینكه در دوران پیری به موازات ضعف قوای مادی ، نشاط روح و بینش معنوی نیز كاهش می یابد، در دعای مورد بحث امروز از خدا می خواهد كه در كبر سن از عبادت بی نشاط و فقد بصیرت نیز مصون و محفوظ باشد.

معنای كسل 

در جمله اول دعا، امام (ع ) در زمینه عبادت كلمه كسل را به كار برده و از خدا خواسته است كه به آن حالت زیانبار مبتلایش ننماید. برای آنكه مقصود امام روشن شود لازم است معنای كسل بخوبی واضح گردد. راغب در مفردات می گوید: الكسل التثاقل عما لا ینبغی التقاثل عنه و لاجل ذلك صار مذموما كسل عبارت از این است كه آدمی انجام عملی را ثقیل و سنگین وانمود نماید، با آنكه شایسته است در اتیان آن عمل از خود نشاط و تحرك نشان بدهد، به همین جهت كسل از صفات مذموم شناخته شده است .

تمام كارهایی كه به دست مردم عمل می شود، خواه برای زندگی دنیا باشد یا سعادت آخرت ، اگر خواسته باشند بخوبی انجام پذیرد باید با نشاط و علاقه مندی و منزه از كسل و سستی تحقق یابد. دانشمندان بزرگ جهان كه به اكتشافات و اختراعات حیرت زا موفق گردیدند و به سربلندی و افتخار نایل آمدند برای این بود كه عاشق كاوشهای فرهنگی و تحقیقات علمی خود بودند و در محل كار خویش سر از پا نمی شناختند و تمام وجودشان غرق نشاط بود.

علاقه مندی در امور دنیوی و اخروی 

اولیای گرامی اسلام كه به تعالی مادی و معنوی مسلمین علاقه داشتند ضمن روایات متعددی توصیه نموده اند كه كارهای دنیوی و اخروی خویش را با نشاط و دلگرمی و منزه از فتور و سستی انجام دهند و در اینجا بعضی از روایات ذكر می شود.

عن ابیعبدالله علیه السلام قال : من كسل عن طهوره و صلاته فلیس فیه خیر لامر آخرته . و من كسل عما یصلح به امر معیشته فلیس خیر لامر دنیاه . (302)

امام صادق (ع ) فرموده : كسی كه انجام دادن طهارت و ادای نماز برای او ثقیل و سنگین باشد در او خیری برای امر آخرتش نیست ؛كسی كه كارهای مفید برای اصلاح امر معاش در نظرش سخت و ثقیل باشد در او خیری برای امر دنیایش نیست .

بی رغبتی در انجام كارها 

عن ابیجعفر علیه السلام قال : انی لا بعض الرجل یكون كسلان عن امر دنیاه فهو عن امر آخرته اكسل . (303)

امام باقر (ع ) فرمود: مورد بغض و بدبینی من است مردی كه در امور دنیای خود مهمل و بی رغبت است ، چنین انسانی اهمال و فتورش در امر آخرت بیشتر خواهد بود.

اعتدال در فعالیتها 

محرك بزرگ مردم در فعالیتهای دنیوی جلب لذت یا دفع الم و به تعبیر دیگر سودیابی و جلوگیری از زیان و ضرر است . بر این اساس از پی غذا و لباس و مسكن می روند، از پی مال و مقام ، جاه و محبوبیت ، و خلاصه برای دست یافتن به هر لذت و دفع هر المی قدم بر می دارند و همت می گمارند. بعضی برای رسیدن به لذایذ و منافع دنیوی فعالیت افراطی دارند، زیاده روی می كنند، بعضی معتدل و میانه رو هستند، و بعضی در انجام وظایف دنیوی سست و مهمل اند. اسلام به پیروان خود توصیه نموده است كه در امر معاش و تاءمین زندگی فعالیت معتدل داشته باشند، نه به حرص و زیاده روی گرایش یابند و نه سستی و اهمال را روش خود قرار دهند. كسانی كه به خدا و روز قیامت ایمان دارند اطاعتشان از اوامر باری تعالی و اجتنابشان از گناه به انگیزه نیل به جلب لذت و دست یافتن به نعمتهای اخروی و مصون ماندن از آلام دوزخ و عذاب الهی است . البته اولیای بزرگ خدا بر ادای وظایف بندگی محركشان رسیدن به نعمتهای بهشت یا بركناری از عذاب دوزخ نیست بلكه بزرگترین محرك و گواراترین نعمت برای آنان در ادای وظایف بندگی ، شكر نعمت خالق و جلب رضای باری تعالی است . اولیای گرامی اسلام به پیروان خود توصیه نموده اند كه در عبادات و امور اخروی نیز همانند فعالیتهای دنیوی معتدل باشند، به در عبادات زیاده روی و افراط كنند و نه كاهلی و سستی نمایند.

میانه روی در عبادت 

فی الحدیث : ایاك و الكسل و الضجر انه من كسل لم یؤ د حقا و من ضجرلم یصبر علی حق . (304)

در حدیث آمده است كه بپرهیز از اینكه در عبادات مهمل باشی یا تندرو، چه آنكس كه در عمل سستی و اهمال نموده ، حق را ادا نكرده است و آن كس كه زیاده روی نموده ، بر ادای حق صبر نكرده است .

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : یا علی ! ان هذا الدین متین فاوغل فیه برفق و لا تبعض الی نفسك عبادة ربك . (305)

رسول اكرم فرمود: یا علی ! این دین قوی و متین است ، ضعف و سستی در آن راه ندارد، در اعمال عبادی با مدارا حركت كن ، تندروی منما، و در دلت بغض عبادت پروردگارت را به وجود میاور.

اگر مردم موازنه و تعادل دنیا و آخرت را بدرستی حفظ كنند و با اندازه گیری صحیح و دور از افراط و تفریط برای هر دو سرا فعالیت نمایند و مقررات شرع مقدس در هر دو بعد مورد توجهشان باشد اینان گروه سعادتمندان اند، دنیا و آخرتشان معمور خواهد بود و مشمول الطاف الهی هستند. اما اگر تمام كوشش و همتشان مصروف دنیا گردد و به امور آخرت بی اعتنا باشند آنان گروه سیه روز و بدبخت خواهند بود و به فرموده علی (ع ) در معرض بغض حضرت باری تعالی قرار دارند.

مبغوضترین مردم نزد خدا 

قال امیر المؤ منین علیه السلام : ان ابعض الرجال الی الله تعالی لعبد و كله الله الی نفسه جائرا عن قصد السبیل سائرا بغیر دلیل ان دعی الی حرث الدنیا عمل و ان دعی الی حرث الآخرة قصر. (306)

علی (ع ) فرموده : مبغوضترین مردان نزد باری تعالی بنده ای است كه خداوند او را ترك گفته ، از حمایت خود محرومش ساخته و او را به خودش واگذارده است ، از صراط مستقیم منحرف گردیده و بدون راهنمای آگاه طی طریق می نماید، اگر به كارهای دنیوی و سود مادی خوانده شود اجابت می كند و آن را به كار می بندد، و اگر به عملی كه بذر افشانی برای آخرت است خوانده شود آن را با اهمال و بی رغبتی تلقی می نماید.

تفاوت مردم در امور دین و دنیا 

بیشتر مردم عالم در جلب منافع و لذایذ دنیوی و دفع زیانها و آلام مادی كوشا و جدی هستند و برای آنها با علاقه مندی و نشاط فعالیت می كنند، و عده بالنسبه قلیلی در امور مادی و انجام وظایف دنیوی سنگین و كم رغبت اند. اما در زمینه امور معنوی و اخروی ، درست مطلب برعكس است ، عده قلیلی با نشاط و علاقه مندی به وظایف روحانی و معنوی خود عمل می كنند و اوامر الهی را به كار می بندند اما بیشتر مردم جهان یا اساسا به عالم بعد از مرگ عقیده ندارند یا اگر معتقد باشند در عقیده خود آنقدر قوی نیستند كه با علاقه مندی و نشاط به وظایف بندگی عمل كنند و اوامر خداوند را آنطور كه شایسته است اطاعت نمایند. علت تفاوت عمر دنیوی و عمر اخروی این است كه لذایذ و آلام مادی و سود و زیانهای مشهود و محسوس است و همه مردم آنها را درك می كنند اما سود و زیانهای اخروی مربوط به غیب این عالم و جهان بعد از مرگ است و مردم تا در این عالم اند از مشاهده آن عالم محروم و بی نصیب اند و از سود و زیان آن غافل و بی خبرند.

تاءسف غافلین در قیامت 

یعلمون ظاهرا من الحیوة الدنیا و هم عن الاخرة هم غافلون .(307)

اینان از سود و زیانهای دنیا آگاهی دارند و از عالم آخرت و پاداشها و كیفرهای آن ناآگاه و غافل اند.

سرانجام این پرده غفلت روزی كنار می رود و غیب آخرت مشهود می گردد، افرادی كه در این دنیا فقط به لذایذ و فواید مادی فكر می كردند آن روز به خود می آیند و متوجه می شوند اما فرصت از دست رفته و آن توجه ، سودی برای آنان ندارد. قرآن شریف در این باره فرموده است :

وجی یومئذ بجهنم یومئذ یتذكر الانسان و انی له الذكری .یقول یا لیتنی قدمت لحیاتی . (308)

آن روز جهنم را به عرصه قیامت می آورند و همان روز، بشر متوجه غفلت خود می گردد و آن توجه كه سودی به حال او ندارد با حسرت و تاءسف می گوید: ای كاش برای زندگی امروز در دار دنیا كاری انجام داده بودم .

تفاوت درجات ایمان 

آنانكه در صف مؤ منین به خدا و روز جزا قرار دارند از جهت ایمان و باور معنوی با هم متفاوت اند، به همین جهت چگونگی عبادات و اعمال اخروی آنان نیز تفاوت دارد، گروهی به روز جزا و پاداش و كیفر الهی در آن روز آنقدر مطمئن اند كه گویی در دنیا عرصه محشر و صحنه ثواب و عقاب الهی را مشاهده می كنند. توجه اساسی این گروه به عالم آخرت و تهیه زاد و توشه سرای جاودان است ، برای دنیا فعالیت دارند اما رفاه زندگی یا مضیقه معاش در نظرشان مهم نیست ، آنچه مهم است اطاعت از باری تعالی و عبادت خالصانه ای است كه با شوق و نشاط به امید نیل به رحمت الهی و رضوان پروردگار انجام می دهند. پیشوای گرامی اسلام درباره قدر و منزلت این گروه و نشاط و عشق آنان به عبادت و طاعت باری تعالی چنین فرموده است :

برترین مردم در اسلام 

قال رسول الله صلی الله علیه و آله : افضل الناس من عشق العبادة فعانقها و احبها بقلبه وباشرها بجسده و تفرغ لها فهو لا یبالی علی ما اصبح من الدنیا علی عسر ام علی یسر. (309)

رسول اكرم (ص ) فرموده : برترین مردم كسی است كه عاشق عبادت باشد، با آن معانقه كند، در دل عبادت را دوست بدارد، با بدن خود در حال فراغت بال و آرامش خاطر آن را انجام دهد، و باك نداشته باشد كه از نظر معاش در مضیقه و تنگی است یا در آسایش و رفاه .

این گروه بهترین شاگردان مكتب اسلام اند و ارزش معنوی انسان را به شایستگی درك نموده اند.

جذبه دنیا و عبادت بی نشاط 

گروه دیگر افرادی هستند كه به خدا و قیامت ایمان دارند ولی آنقدر مجذوب امور مادی و شؤ ون دنیوی هستند كه موفق نمی شوند عبادتی را با نشاط و شوق انجام دهند و از مسرت درونی آن برخوردار گردند. اینان گرفتار عارضه روحی هستند و تا خویشتن را درمان ننمایند از عبادت باری تعالی لذت نمی برند. حضرت مسیح (ع ) درباره این گروه فرموده است : بحق اقول لكم انه كما ینظر المریض الی طیب الطعام فلا یلتذه مع ما یجده من شدة الوجع كذلك صاحب الدنیا لا یتلذ بالعبادة و لا یجد حلاوتها مع ما یجد من حب المال . (310)

بحق با شما می گویم : همان طور كه مریض به غذای خوب و مطبوع می نگرد و بر اثر شدت درد از آن لذت نمی برد، همچنین دنیاداران و علاقه مندان به امور مادی با احساس حب مال ، لذت عبادت و شیرینی آن را درك نمی كنند.

علائم ریاكاران 

گروه دیگر كسانی هستند كه به خدا و روز جزا عقیده دارند اما ایمانشان ضعیف است ، در عبادت ریا كارند، جایی كه دگران ناظر عملشان نیستند در بندگی خدا كسل و بی رغبت اند، اما آنجا كه مردم نماز خواندنشان را مشاهده می كنند با وجد و نشاط خدا را بندگی می نمایند، نشاط اینان در عبادات برای مردم است نه برای خدا:

عن علی علیه السلام قال : للمرائی ثلاث علامات : ینشط اذا راءی الناس و یكسل اذا خلا و یحب ان یحمد فی جمیع اموره . (311)

علی (ع ) فرموده : برای ریاكاران سه علامت است : وقتی مردم می بینند، از خود نشاط و شور بروز می دهد، وقتی تنها می شود در عبادت كسل و سنگین است ، و سومین علامتش آن است كه دوست دارد در تمام كارها مورد تحسین و تمجید مردم باشد.

نشانه منافقین 

گروه دیگر منافقین خائن و ناپاكدل اند كه به زبان از مسلمانی دم می زنند و در دل ایمان ندارند. اینان برای آنكه از تعرض مسلمین مصون باشند و در منافع آنان به نام مسلمانی سهیم گردند بظاهر تسلیم اسلام شده و در باطن مخالف سرسخت دین خدا هستند. قرآن شریف در معرفی این گروه چنین فرموده است :

و اذا لقو الذین آمنوا قالوا و اذا خلوا الی شیاطینهم قالوا انا معكم انما نحن مستهزءون . (312)

وقتی اهل ایمان را می بینید می گویند ما ایمان آورده ایم و چون با شیاطین خود خلوت می كنند می گویند: ما با شما هستیم و مسلمانان را به استهزا گرفته ایم .

منافقین و نماز فاقد نشاط 

منافقین از روی مكر و فریب در صفوف جماعت مسلمین شركت می كردند و بظاهر اقامه نماز می نمودند، و چون ایمان واقعی نداشتند نمازشان فاقد رغبت و نشاط بود و خداوند درباره آنان فرموده است :

ان المنافقین یخادعون الله و هو خادعهم و اذا قاموا الی الصلوة قاموا كسالی . (313)

منافقین با خداوند مكر و خدعه می كنند و خداوند نیز به آنان خدعه می نماید و چون به نماز می ایستند، قیامشان آمیخته به كسالت و بی میلی است .

از آنچه مذكور افتاد این نتیجه به دست آمد كه مردان الهی ، عاشق عبادت باری تعالی هستند، با تمام وجود بندگیش می نمایند، و نمازشان در پیشگاه مقدس او سرشار از وجد و نشاط و منزه از تثاقل و سستی است . امام سجاد علیه السلام در ایام كبر سن كه نیروی جوانی رفته و قوای بدن به ضعف گراییده چهار درخواست از ذات اقدس الهی نموده است : دو درخواست مثبت و دو درخواست منفی ، اولین تقاضای مثبت امام این بود كه وسیعترین رزقی را كه به من عنایت می فرمایی در كبر سنم باشد یعنی موقعی كه نیروهایم كاهش یافته و قوای بدنم ضعیف شده است . دومین تقاضای مثبت امام (ع ) این بود كه قوی ترین نیرویی را كه به من اعطا می فرمایی در ایام فرسودگی و تعبم قرار ده . این دو خواسته امام در سخنرانی جلسه گذشته توضیح داده شد. امام (ع ) در اولین تقاضای منفی خود موضوع قسمتی از سخنرانی امروز است به پیشگاه خداوند عرض

می كند:

و لا تبتلینی بالكسل عن عبادتك ؛بارالها! مرا در عبادت و بندگیت به تسامح وبی رغبتی منما.

بندگان عالی قدر و محبوب خدا عاشق عبادت اند و با نشاط و شوق او را پرستش می كنند و در بندگی و اطاعتش سربلند و مسرورند. امام (ع ) از پیشگاه حضرت باری تعالی درخواست می نماید كه این حالت روحی و نشاط عبادت در كبر سن تا آخر عمر در من پایدار بماند و هرگز عبادتم فاقد نشاط و شوق نباشد.

دوام بصیرت در تمام عمر 

امام سجاد (ع ) در دومین تقاضای منفی خود، كه موضوع قسمت آخر سخنرانی امروز است به پیشگاه خدا عرض می كند:

و لا العمی عن سبیلك ؛بارالها! در پیمودن صراط مستقیم مرا گرفتار نابینایی منما.

راغب در كتاب مفردات می گوید: العمی یقال فی افتقاد البصر و البصیرة عمی گفته می شود در مورد از دست دادن چشم و نابینایی ظاهری و همچنین گفته می شود در مورد از دست دادن بصیرت و فقد بینش معنوی .

حضرت زین العابدین (ع ) مصونیت از نابینایی را در زمینه پیمودن راه خدا درخواست می نماید. می دانیم كه طی نمودن راه حق به چشم دل و بینش خرد نیاز دارد، كسی كه دارای بصیرت و درك عقلی است می تواند راه حق را بدرستی طی كند و با وجود بصیرت ، نابینایی ظاهری به كسی كه حق طلب است آسیب نمی رساند. اسلام دین بصیرت و آیین بینش و آگاهی است . این امر مهم و شایان تدبر در قرآن شریف خاطر نشان گردیده و خداوند به رسول گرامی (ص ) ماءموریت داده است كه آن را به اطلاع عموم برساند:

قل هذه سبیلی ادعو الی الله علی بصیرة انا و من اتبعنی . (314)

پیمبر گرامی ! بگو این است راه من ، دعوت می كنم مردم را به سوی خدا با آگاهی و بصیرت . نه تنها دعوت من بر اساس بینش و بصیرت است بلكه پیروان من نیز مردم را آگاهانه به دین حق دعوت می كنند و برای اثبات سخن خود اقامه برهان می نمایند.

علی علیه السلام برنامه اهل بصیرت را برای شناخت راه حق و پیمودن آن با توجه به پرتگاهها و نقاط سقوطش ضمن یك روایت كوتاه بیان فرموده است :

معرفی اهل بصیرت 

عن امیر المؤ منین علیه السلام قال : فانما البصیر من سمع فتفكر و نظر فابصر و انتفع بالعبر ثم سلك جددا واضحا یتجنب فیه الصرعة فی المهاوی . (315)

علی (ع ) فرموده : بصیر آن كسی است كه سخن را بشنود و در آن فكر كند، نظر افكند و ببیند، از آن به نفع خود استفاده كند، راههای روشن را بپیماید و مراقب باشد كه با سر در پرتگاهها سقوط ننماید.

برای آنكه بینش آدمی از میان نرود، چشم دل نابینا نگردد، هر فردی بتواند آگاهانه و با بصیرت راه رستگاری و سعادت خود را بشناسد و بدرستی آن را بپیماید لازم است همواره متوجه عوامل ضد بینش باشد و در تمام ایام عمر عملا و قولا از آنها اجتناب نماید و برای توضیح مطلب در این قسمت از سخنرانی ، پاره ای از آن عوامل ذكر می شود.

بینش و سعادت خواهی 

شرط اول به كار افتادن بصیرت و بینش برای شناخت راه سعادت این است كه آدمی طالب سعادت باشد، بخواهد صراط مستقیم را تمیز دهد و به راستی و درستی آن را بپیماید، و از اعمال انحرافی و ضد انسانی دوری گزیند. كسی كه نمی خواهد در زندگی مستقیم باشد حاضر نیست بیندیشد و بصیرت و بینش خود را در شناخت صراط مستقیم به كار گیرد، واضح است كه كلام خدا و سخنان پیمبر او برای هدایت چنین انسانی مؤ ثر نخواهد بود، زیرا او خواهان هدایت نیست .

قرآن و خواستاران هدایت 

قرآن شریف در این باره فرموده است :

ان هولاء ذكر للعالمین لمن شاء منكم ان یستقیم . (316)

محتوای این كتاب برای مردم عالم چیزی جز وسیله یاد آوری و تذكر نیست ، اما كسانی از این كتاب به خود می آیند و متذكر می شوند كه بخواهند مستقیم و پاك زندگی كنند و از انحرافات مصون و محفوظ باشند، یعنی آنان كه نمی خواهند در دنیا پاك و مستقیم زندگی كنند، از این كتاب آسمانی بهره ای ندارند و نمی توانند به راه سعادت گرایش یابند. نظیر این آیه درباره قوم ثمود آمده است . قرآن شریف می فرماید:

و اما ثمود فهدیناهم فاستحبوا العمی علی الهدی . (317)

ما برای هدایت قوم ثمود پیمبر فرستادیم ولی آنان كوردلی و جهالت را گزیدند، بصیرت و بینش و خرد را واپس زدند و خواستند همچنان به نادانی خویش ادامه دهند.

تفكر در تعالیم پیامبر (ص ) 

كسانی كه طالب سعادتند و شرط اول به كار بستن بینش و بصیرت در آنان وجود دارد باید در قدم اول سخنان پیمبر خدا را در كمال دقت بشنوند، با اندیشه های آزاد و خالی از لجاج در گفته های آن پیمبر بزرگ تعقل و تفكر نمایند، به صحت و اصالت آنها واقف گردند، سپس به وی ایمان بیاورند و عملا از وی پیروی كنند تا ضمیرشان از نور هدایت روشن گردد و به سعادت واقعی دست یابند.

كوردلان گمراه 

اگر كسی به انگیزه تعصب قومی یا برتری مالی یا اختلاف خانوادگی یا دیگر عواملی از این قبیل در سخنان پیمبر خدا فكر نكرد و بصیرت خود را به كار نگرفت ، یا آنكه فكر كرد و به صحت آن سخنان پی برد ولی به علت تعصبها و لجاجتها آیین حق را نپذیرفت ، او همچنان كوردل و محروم از سعادت باقی خواهد ماند. این قبیل افراد در مكه معظمه پیش از آنكه نبی گرامی هجرت نماید بسیار بودند، دعوت پیشوای اسلام را اجابت نكردند و همچنان در نادانی باقی ماندند. خداوند در این باره به پیغمبر اسلام فرموده :

و ما انت بهادی العمی عن ضلالتهم . (318)

تو نمی دانی این كوردلان را از گمراهی و ضلالت بگردانی و آنان را هدایت نمایی ، اینان مصمم اند از بصیرت و بینش عقلی خود استفاده ننمایند و همچنان نابینا باقی بمانند.

راه شناخت حقیقت 

برای آنكه افراد علاقه مند به رستگاری و سعادت بتوانند از بصیرت خویش بدرستی استفاده كنند و راه تعالی و تكامل را بیابند، باید به دعوت پیمبر گرامی الهی گوش فرا دارند، سخنان او را دقت بشنوند، شنیده ها را با نیروی عقل بسنجند و اگر ضمن بررسی به مطلبی برخوردند كه نیاز به توضیح دارد، از علمای الهی سؤ ال كنند تا واقع بر آنان روشن شود و قانع گردند. اما باید متوجه باشند كه سؤ الشان به انگیزه تعلم و فهمیدن مطلب باشد نه برای بلند پروازی و خودنمایی و نه به منظور معارضه و مجادله كه این قبیل بحثها منشاء مراء و خصومت است و مایه دشمنی و فساد.

قال علی علیه السلام لسائل ساله عن معضله : سل تفقها و لا تساءل تعننا فان الجاهل المتعلم شبیه بالعالم و ان العالم المعسف شبیه بالجاهل المتعنت . (319)

مردی از علی (ع ) سؤ ال مشكلی نمود و منظورش این بود كه امام را برای پاسخگویی در مشقت و زحمت قرار دهد. حضرت فرمود: برای فهمیدن و درك نمودن ، سؤ ال كن نه برای ایجاد صعوبت و سرسختی . سپس فرمود: شخص جاهل كه به منظور یادگیری سؤ ال می كند شبیه به عالم است و عالمی كه ظالمانه پرسش می نماید مانند جاهلی است كه پاسخ گفتن به سؤ الش مایه مشقت و سختی است .

تحصیل علم به انگیزه های مختلف

محرك و انگیزه افرادی كه مهیای تحصیل علم می شوند و از پی درس خواندن می روند متفاوت است ، بعضی درس می خوانند برای آنكه بتوانند در مجالس ، خود را از نظر لیاقت علمی بنمایانند، با این و آن بحث كنند و توجه مردم را به خود معطوف سازند. اینان در بحثها هدفشان فهم مطلب نیست ، بلكه می خواهند با مراء و جدال برطرف مقابل خود غلبه كنند و تمایل برتری جویی و تفوق طلبی خود را اقناع نمایند. اسلام این قبیل بحثهای خصومت انگیز را ناروا و غیر مشروع خوانده و اولیای بزرگ اسلام پیروان خود را از آن برحذر داشته اند .بعضی درس می خوانند تا بین مردم ارزشی به دست آورند و مورد توجه واقع شوند، در مواقعی به صاحبان مال و مقام نزدیك می گردند و با نظم و نثر، آنها را مدح می كنند و تملق می گویند تا از قدرت و مقامشان یا دارایی و ثروتشان بهره مند گردند. گروهی علم را برای خود آگاهی و احیای عقل فرا می گیرند و از تعالیم معنوی و تكامل روحی لذت می برند، اینان افرادی بزرگ و ارزشمندند، خودشان از معلومات و اطلاعاتی كه فرا گرفته اند منتفع می شوند و دگران را نیز بهره مند می سازند. امام صادق (ع ) در حدیثی از این سه گروه نام برده و خصائص و ممیزات هر گروه را بیان فرموده و در اینجا به ذكر قسمت اول حدیث اكتفا می شود:

عن ابیعبدالله علیه السلام قال : طلبة العلم ثلاثة ، فاعرفهم باعیانهم و صفاتهم ، صنف یطلبه للجهل و المراء و صنف یطلبه للاستطالة و الختل و صنف یطلبه للفقه و العقل . (320)

امام صادق (ع ) فرموده : كسانی كه در طلب علم می روند سه گروه اند: آنان را با ممیزات و صفاتشان شناسایی كن ، صنف اول كسانی هستند كه علم را برای جهل و بحثهای عداوت بار تحصیل می كنند، صنف دیگر درس می خوانند تا به مردم نزدیك شوند و با خدعه و مكر از آنان منتفع گردند، و گروه سوم كسانی هستند كه علم را برای فهمیدن و رشد عقل خود فرا می گیرند.

پرهیز از مجادله 

كسانی كه می خواهند با استفاده از بصیرت و بینش ، راه سعادت را بیابند، بدرستی آن را طی كنند، و به كمال انسانی نایل گردند لازم است در مواجهه با راهنمایان روحانی ، حد خود را بشناسند و با آنان به منظور تعلم و یادگیری سخن بگویند و در بحثها از مجادله و منازعه جاهلانه و خلاف عقل پرهیز نمایند. اگر كسانی رعایت حدود را ننمایند و به نام شناخت راه حق با هادیان خود به نزاع و مراء پردازند، هدایت كنندگان تركشان می گویند و در بحثهای خصومت آمیز آنان كه خلاف شرع و عقل است وارد نمی شوند و در نتیجه تا پایان عمر كوردل می مانند و كوردل از دار دنیا می روند.

عن علی علیه السلام قال : من كثر نزاعه بالجهل دام عماه عن الحق . (321)

علی علیه السلام فرموده : كسی كه نزاع و تشاجر جاهلانه اش بسیار باشد همیشه در شناخت راه حق ، كوردل خواهد ماند.

تمنیات موهوم و كوردلی 

عامل دیگری كه می تواند چشم بصیرت را كور كند و آدمی را از شناخت راه رستگاری و سعادت محروم سازد نقشه های مالیخولیایی و تمنیات موهومی است كه افراد نادان در سر می پرورند و خود را به این توهمات دلخوش می سازند. كسانی كه به این درد مبتلا می شوند از واقع بینی باز می مانند، بصیرتشان كه چراغ راهنمای حقیقت است خاموش می گردد و دیگر نمی توانند راه سعادت و صلاح خویش را تشخیص دهند و همواره با تیره دلی زندگی می كنند تا بمیرند.

علل فقد بصیرت 

عن علی علیه السلام قال : و الامانی تعمی اعین البصائر. (322)

علی (ع ) فرموده است : تمنیات دروغ و موهوم ، چشمهای بصیرت را كاهش دهد و رفته رفته بینش را زایل نماید و سرانجام آنچنان شود كه خداوند در قرآن شریف فرموده :

لكیلا یعلم بعد علم شیئا. (323)

از دانسته ها اثری به جای نمی ماند و آنچه در طول عمر یاد گرفته در پیری نهایی فراموش می شود.

دعای امام سجاد (ع ) در دو قسمتی كه موضوع سخنرانی امروز است به ایام پیری و دوران كبر سن نظر دارد. در جمله اول عرض می كند: و لا تبتلینی بالكسل عن عبادتك ؛بارالها! در كبر سن مرا همواره مورد عنایت و رحمت خود قرار ده و آنچنانم حمایت فرما كه فرسودگی پیری در عبادتم اثر نامطلوب به جای نگذارد و از شوق و نشاط بندگیت بازنمانم و در پرستش تو به سستی و كسل مبتلا نشوم .

در قسمت دوم عرض می كند:

و لا العمی عن سبیلك ؛بارالها! در پیمودن صراط مستقیمت آنچنان مشمول فیضت گردان كه تا آخر عمر بصیرتم به جا باشد، بینش خود را از دست ندهم و راه ترا همواره با آگاهی طی نمایم و از نابینایی چشم دل مصون و محفوظ باشم .

زایل شدن بینش در ایام پیری بر اثر قضای حكیمانه حضرت باری تعالی است ، او اراده فرموده كه قوای بدن در كبر سن واژگون شود و راه زوال بپیماید.

و من نعمره ننكسه فی الخلق . (324)

آن را كه عمر طولانی می دهیم قوای بدنش را واژگون می سازیم .

بنابراین افرادی كه بر اثر كهولت و عمر طولانی بصیرت خویش را از دست می دهند، مورد تخطئه و توبیخ نیستند و دعای امام كه از نابینایی در راه حق سخن می گوید به فقد بینش ایام پیری نظر دارد.

اما چند گروهی كه مذكور افتاد با اعمال ناروای خود بصیرت خویش را واپس زده و چشم حق بین را نابینا نموده اند و در نتیجه از شناخت جرمی كه مرتكب شده اند مجازات می گردند.